Hassan Farahani

جستجو کردن
Close this search box.

سه­ گانه هنر، رسانه و مخاطب

در جایی خواندم که نوشته بود « روزگاری گمان می‌رفت زمین تخت است، بعد ثابت شد که زمین گرد است و اینک همه ما می دانیم جهان امروز دیگرشبکه ای است» با خواندن این جمله و بررسی شرایط روز در جهانِ کنونی که از شبکه ای پیچیده از اطلاعات و ارتباطات نوین با گستره ای وسیع تشکیل شده است، به راحتی حرکت به سمت تغییرات وسیع، رشد ابزارهای ارتباطی و تشکیل مفاهیم شبکه ای و دیجیتال را می توان احساس کرد. این تغییرات در دنیای جدید معادلات خود را دارد و براساس این اقتضائات تعاریف و تعاملات جدیدی را بین فرستندگان وگیرندگان پیام تبیین می کند. در این میانه فرآیندهای تولید و مصرف آثار متنوع به ویژه چرخه رابطه تولید آثار هنری تحت تاثیر فن آوری های جدید قابل بررسی است. چرخه ای که سه ضلع آثار هنری، رسانه و مخاطبان را در برمی گیرد.

در جایی خواندم که نوشته بود « روزگاری گمان می‌رفت زمین تخت است، بعد ثابت شد که زمین گرد است و اینک همه ما می دانیم جهان امروز دیگرشبکه­ ای است» با خواندن این جمله و بررسی شرایط روز در جهانِ کنونی که از شبکه­ ای پیچیده از اطلاعات و ارتباطات نوین با گستره ­ای وسیع تشکیل شده است، به راحتی حرکت به سمت تغییرات وسیع، رشد ابزارهای ارتباطی و تشکیل مفاهیم شبکه ­ای و دیجیتال را می ­توان احساس کرد. این تغییرات در دنیای جدید معادلات خود را دارد و براساس این اقتضائات تعاریف و تعاملات جدیدی را بین فرستندگان وگیرندگان پیام تبیین می ­کند. در این میانه فرآیندهای تولید و مصرف آثار متنوع به ویژه چرخه رابطه تولید آثار هنری تحت تاثیر فن آوری ­های جدید قابل بررسی است. چرخه­ ای که سه ضلع آثار هنری، رسانه و مخاطبان را در برمی­ گیرد.

 در بررسی اولیه برای شناخت رابطه بین سه­ گانه « رسانه، مخاطب وهنر» این سوالات مطرح می شود که در سال­ های اخیر تحت تاثیر تحولات فن آوری ­های نوین جایگاه هنرمند به عنوان تولید کننده خلاق در این فضای گسترده بدون زمان و مکان چگونه شکل می­ گیرد؟ رابطه ­ای که از یک طرف با مفاهیمی مانند حس، شور، دغدغه و عرصه­ های مرتبط با مفاهیم انسانی سرو کار دارد و از طرف دیگر با جریان اطلاعات دیجیتال و قوانین صفر و یک در مختصات کره خاکی در ارتباط است. هنرمند معاصر چگونه به مفهوم ارتباط میان خود، جامعه و محیط پیرامونش می‌اندیشد و از چه دیدگاهی و از چه راهی این ارتباط را معنا می‌بخشد؟ رسانه‌های امروز چگونه به شکل‌گیری گفتمان‌ هنرمندانه و انتقال آن به مخاطب  کمک می­ کنند و هنرمندان چگونه ایده‌های ذهنی خود را با واسطه ای به نام رسانه با محیط اطراف خود به اشتراک می­ گذارند؟

 در یک منظر عمومی می‌توان گفت اثر هنری چیزی جز بازنمایی‌ ذهنی هنرمند از واقعیت‌های شخصی و اجتماعی روزگار او نیست. تصاویری که تداعی‌ رازآلودی از ارتباط هنرمند با اجزای جهان و رویدادهایش هستند که او آن‌ها را در ذهن خود بازنمایی و در واقع بازسازی می‌کند؛ هرچند هیچ یک از این تصاویر بازنمایی شده با واقعیت رویدادها یکسان نباشد.

در طول تاریخ شاهد رابطه ­ای سه جانبه بین رسانه، مخاطب و هنر بوده ­ایم، به این صورت که هرچه رسانه ­ها متکثر و متعدد شده اند سطح دسترسی عموم مردم به اطلاعات و ارتباطات بیشتر شده و بطور طبیعی آگاهی و درک بهتری از جریان­ها و تولیدات هنری در بین مردمان بوجود آمده است و هرچه آگاهی و علاقمندی مخاطبان دراین عرصه بیشترشده فعالیت­های هنری نیز گسترده تر و پر رونق ­ترگردیده است.

اوایل قرن بیستم، دوران تجربه و جسارت بود که مرز همه هنرها از جمله نقاشی، ادبیات، مجسمه سازی، معماری، موسیقی، تئاتر و فیلم را وسعت بخشید و این امر زیر سایه اختراعات جدید رسانه ­ای عمیق ­تر شد.

اختراعات مختلف و اعجاب برانگیزی که پشت سر هم جهان را به سوی تغییرات جدی کشاند، همانطور که اختراع چاپ توسط گوتنبرگ، انقلابی عظیم را با خود به همراه داشت و با آن تکثیرکتاب ها و رونق علم ممکن شد در پیشرفتی دیگر نخستین علامت های رادیویی از انگلستان به آمریکا مخابره گردید و جهان با این اختراع وارد عرصه جدیدی شد که بعدتر به عصر« مارکونی» مشهور گشت، اتمسفری که انسان در آن خود را در برابر یک اتفاق شگرف قرار داد اتفاقی به بزرگی انتقال صدا از یک اتاق به کل جهان.

با بررسی این اختراعات و موارد مشابه دیگر متوجه این امر می شویم که با دسترسی همگان به اختراعات بزرگِ قرن و تغییرات حاصل ازآن، سبک زندگی بشر بسیارمتفاوت شده است و تعاملات بین هنرمند و مخاطبانش نیز تحت تاثیر این فضا راه دیگری را می­بایست برگزیند، راهی که موجب می­شود درک بشر از پس سده های متوالی و باکسب تجارب متعدد، دستخوش تغییر گردیده و از این­رو در استنباط مفاهیم و نیز طریقه عرضه آثار هنری متفاوت عمل نماید.

براساس همین تغییرات نحوه برخورد و استنباط انسان امروزی با دست­آوردهای هنری و فرهنگی قرون گذشته تفاوت معنا داری پیدا کرده است، دیگر نمی­توان یک نوع از نگرش و یک شیوه از بیان را برای همه نسل­ها تجویز کرد. بی­ تردید، مخاطبان یا هنرمندان معاصر نیز با بوجود آمدن وسایل رسانه ­ای، نسبت به قدرت رسانه­ها بی تفاوت نبوده­ و هر یک به نسبت نیاز خود از آن استفاده نموده ­اند، همانطور که رسانه ­ها برای انتقال پیام خود از هنر به عنوان عنصر اصلی برای اثرگذاری بر مخاطب استفاده می­ نمایند و البته همه ما می دانیم که بدون ضلع دیگر یعنی وجود مخاطب، هرگز رسانه معنای زنده بودن نخواهد داشت.

می­ گویند شاه طهماسب صفوی که یکی از بزرگترین مشوقان نقاشان و هنرمندان بود، در دوره­ای از زندگی خود دیگر هنر دوستان را تشویق نمی­ کرد، بنابراین تمام هنرمندانِ دربار شاه طهماسب، به یک باره بی پناه و پشتیبان می­ شوند. گروهی به هند مهاجرت می ­کنند و گروه دیگر مشغول کارهای پراکنده می­ شوند. اگر بصورت تمثیلی این حکایت را بررسی کنیم خواهیم دیدکه رسانه ­های امروزی همان فضای پشتیبان و مورد نیاز برای عرضه هنر هستند و هنرمندان نیز تولیدکنندگان آثار و در طرف دیگر مخاطبان نیز هدف اصلی تولیدات هنری قرار می ­گیرند که با حذف هریک از این سه گانه کلیت موضوع تعطیل خواهد شد.

به همین دلیل امروزه هنرمندی که سفارش ندارد، مجبور است با نهایت سختی، راه حل های دیگری را برای نمایش هنر خود پیدا کند و یکی از بهترین روش­ها برای دیده شدن و عرضه آثار در بین عموم مخاطبان همین رسانه­ ها هستند. هیچکس بهتر از نویسنده کانادایی « مارشال مک لوهان» پیامد رسانه­ های نوین را در دنیای جدید مفهوم سازی نکرده است آنجا که می­ گوید: « هرکدام از رسانه­ های جدید زبان تازه­ای هستند و نوع جدیدی از رمزگذاری دارند برای تجربیات گروهی که با عادات کاری جدید و آگاهی جمعی تازه بدست آمده اند» با نگاه به گستردگی شبکه­ ای دنیای جدید، کارکرد هنر که در بطن خود از منظر زیبایی شناسی سود می­ برد درکنار رسانه ها که بنیان اصلی آنها بر زیبایی و ساختارهای هنری است راهی برای جذب مخاطب کنجکاو و آگاه قرن حاضر باز می­ کند.

در سیر تاریخ هنر با تحولِ گونه­ های مختلف هنری شاهد تغییر مدیوم یا واسطه هنری هستیم. این روند منجر به تغییر تعریف مخاطب هنر و در نتیجه تحول ادراک هنری گردیده است، از این ­رو رسانه دیگر کارکردش را به عنوان وسیله فهم اثر هنری از دست داده است و مخاطب امروزی با دامنه تجربیات وسیع خود اثر را تکمیل می کند. اینجاست که رسانه ذات هنری یافته و به هنر تبدیل می­ گردد و مخاطب نیز در این میان با چیدمان خود از رسانه ­های مختلف و متعدد به یک درک جدید و شخصی از مفاهیم هنری می­ رسد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *