بررسی علل و چرایی نشر اخبار عامه پسند در فضای رسانهای
امروزه وسایل ارتباط جمعی و فنآوری های نوین ارتباطی با انتقال اطلاعات جدید و ایجاد بسترهایی برای تعامل و تبادل افکار و عقاید، مسیر مهمی را برای توسعه فرهنگ و تمدن بشری باز کردهاند. بهطوری که بسیاری از دانشمندان، عصر کنونی را «عصر ارتباطات» نامیدهاند. فراوانی جمعیت و تمرکز گروههای متعدد انسانی در شهرهای بزرگ و پیچیدگی وضع زندگی اجتماعی، وابستگی ها و همبستگی های ملی و بین المللی، ناامنی و بحران ها، تحول نظام های سیاسی و اجتماعی، دگرگونی مبانی فرهنگی، ترک سنت های قدیمی و مخصوصاً بیداری وجدان اجتماعی، همه از جمله عواملی هستند که روز به روز نیاز انسان را به آگاهی از تمام حوادث و و قایع جاری محیط زندگی بیشتر میکنند تا جایی که پیشرفت وسایل ارتباط جمعی و توسعه اقتصادی و اجتماعی و تحکیم مبانی دموکراسی و تفاهم بین المللی لازم و ملزوم یکدیگر شدهاند. در این جوامع افراد کوشش میکنند در جریان همه امور و مسایل اجتماعی قرار داشته باشند تا بتوانند بطور مستقیم یا غیر مستقیم نقش خاص خویش را در زندگی گروهی ایفا نمایند. به همین دلیل آگاهی اجتماعی از مهمترین ویژگیهای عصر معاصر بشمار می رود و همین آگاهی است که انسان را به زندگی فردی و جمعی علاقمند میسازد و توجه او را به آزادیها و مسئولیتهای وی جلب مینماید.
به این ترتیب در جامعه امروز یک فرد تنها موقعی میتواند بهترین و مطمئنترین امکانات و وسایل زندگی را بهدست آورد که دارای معلومات و اطلاعات کافی، خط مشی های صحیح و افکار و عقاید سالم باشد و این امر با استفاده از وسایل ارتباط جمعی، روزنامه ها، نشریات، کتب، سایتهای اطلاعاتی و در یک کلام اطلاعات قابل دسترسی است.
«هابرماس» اندیشمند معاصر در این زمینه «شرط لازم و کافی برای پیدایی گستره همگانی در هر زمانی و به خصوص جوامع فرا مدرن را « اطلاعات » و به روز بودن آن میداند و معتقد است افکار عمومی بر این اساس شکل میگیرد و منوط بر وجود، کیفیت و چگونگی اطلاعات خواهد بود. دستیابی به اطلاعات و ارسال به گروه های هدف، ایجاد ارتباط، همگرایی و همراه ساختن افکار عمومی و تشریح مفاهیم مدنظر کاری بسیار مشکل و طاقت فرساست. دستیابی به نیازهای گوناگون بایستی با استفاده از شیوه های گوناگون باشد چرا که با استفاده از ابزارهای اندیشه و احساس، اخبار و تبلیغ، نشر و آگاهی دادن می توان بر محیط پیرامون تاثیر گذاشت و در نتیجه با قانع سازی مخاطب به فصلی مشترک دست پیدا کرد و در نهایت به هدف خود رسید. در این راستا نهادها و سازمانها و گروه های مختلف همواره در تلاشند با تاثیر گذاری به بخشی از توده های مردم که می توان آنها را تحت عنوان مخاطب یاد کرد به نحوی شیوه عمل و اندیشه را در آنان کنترل کنند و یا آنها را وادار سازند تا در جهت خواست و میل آنان عمل کنند. شناختی که از یک مخاطب، رفتارها، عقاید و افکار او می توان به دست آورد تا در مرحله بعدی به اهداف مدنظر دست یافت را اطلاعات مینامیم. یکی از ابزارهایی که در جوامع امروزی رشد و گسترش یافته است رسانه های گوناگون با رویکردهای مختلف است. یک رسانه برای آغاز فعالیت راهی دشوار را بایستی بپیماید. شناخت مخاطب و اهدافی که در نظر دارد بایستی کاملاً شفاف و روشن و مشخص گردد، این راه سخت که تلاش زیادی را میطلبد باعث شده بسیاری از صاحبان رسانه از «میانبر» برای رسیدن به مخاطب انبوه استفاده کنند و آن راهی نیست جز نشر اخبار زرد و سطحی، مطالبی از ازدواج آقای بازیگر گرفته تا دندان درد فلان ورزشکار و یا تپق مجری نامدار، خلاصه برای جذب مخاطب نقشهای رسانهای که در زیر به آن اشاره می شود همگی فراموش شده و برای بالا بردن تعداد مخاطب خود و در نتیجه بالا رفتن تبلیغات و کسب درآمد حاصل از آن، سر راست به سراغ حس کنجکاوی مخاطب می روند. نقش هایی که برای یک رسانه استاندارد و مطلوب میتوان در نظر گرفت ( بوجارزاده،۱۳۸۸):
الف) اعتماد سازی:
اعتماد سازی در زمینه سیاستهای کلی جامعه یکی از وظایف و نقشهای مهم رسانه است. رسانه از این طریق می تواند در ترسیم اهداف، اولویتها و تبیین برنامهها و همچنین بسیج و حرکت نیروهای جامعه نقشی به سزا داشته باشد. با این امر اجرای برنامهها با آگاهی کامل مردم و همراهی عمومی ایشان با کمترین مشکل ودرگیری قابل انجام خواهد بود.
ب) انعکاس واقعیتها:
انعکاس واقعیت های اقتصادی و اجتماعی بدون تردید یکی از ملزومات فعالیت های رسانهای است. در این امر رسانه بایستی به هیچ وجه جانب گروه ها و نهادهای خاص و مختلف را نگیرد و برای هر دو سوی جریان یعنی مخالفین و موافقین فرصت کافی برای اظهار نظر و اعلام نظرات خود را در نظر بگیرد.
پ) نقد سازنده:
نگاه واقع بینانه به مسائل جامعه و به خصوص مسائل اجتماعی اقتصادی خود یک نقد سازنده است. مطمئناً اگر رسانهای بتواند نقش خود را در انعکاس بدون کم و کاست و واقعی یک اتفاق و ماجرای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی رعایت کند خود گام مهمی در ایجاد و شکل دهی افکار عمومی برای نقد مسائل برداشته است.
ت) پیش بینی بحران:
یک رسانه زمانی موفقتر از بقیه خواهد بود که بتواند قبل از هر کس بحرانهای پیش روی حیطههای تخصصی خود را تشخیص، تحلیل، پیش بینی و برای برخورد با آنان و تغییر جریان آن ارائه راهکار و طرح های جدید ارائه نماید. این مسئله در پیش بینی مسائل اقتصادی که با سرعتی باور نکردنی اتفاق می افتد اهمیت بسیار بیشتری می یابد.
ث) اعتبار:
هر رسانهای برای اعتبار بخشیدن به خود ناچار است اصول اولیه خبر که شامل شهرت، فراوانی، مجاورت، درستی و صحت، تازگی و دربرگیری می شود را رعایت کند. هریک از مفاهیم ذکر شده دارای تعاریف فراوانی در عرصه ارتباطات و رسانه بوده و از اهمیت بالایی برخوردارند. توجه به درستی و صحت اخبار و اهمیت آنها همراه با تازگی و سرعتی که در انتشار آن باید درنظر گرفت نقش مهمی را در ایجاد اعتبار برای رسانه ایفا می کند. صحت اخبار در طول زمان باعث اعتبار یک رسانه و قبول آن به عنوان یک منبع مطمئن اطلاعاتی برای خواننده می شود.
ج) تبلیغات:
یکی از عناصری که برای ماندگاری و پویایی رسانه می تواند نقش موثری داشته باشد استفاده از عنصر تبلیغ و تبلیغات در این عرصه است. « تبلیغ یا پروپاگاندا در بهترین و اصولی ترین شکل آن، یک فعالیت آموزشی است که به منظور نشر دانش و آگاهی های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نشر ارزشها و سجایای اخلاقی صورت می گیرد، در عین حال نباید از نظر دور داشت که در تبلیغات گذشته از انتقال پیام از پیام دهنده به پیام گیرنده که در حقیقت حرکتی آموزشی است مساله تعمیق پیام در جامعه پیام گیرندگان و در نتیجه بسیج افکار عمومی نیز مطرح است.» یک رسانه نیز با استفاده از این مفهوم می تواند ضمن پذیرش تبلیغات صنایع و گروه ها علاوه بر جنبه های آموزشی و روایی بخشی به یک محصول، درآمدزایی نیز نماید.
چ) افکار سنجی:
یکی از مهمترین ابزارهایی که یک رسانه می تواند با استفاده از آن عکس العمل طرف های مخاطب را درخصوص موضوعات گوناگون بسنجد سنجش افکارعمومی از روشهای گوناگون مانند تهیه پرسشنامه، مصاحبه، دریافت نظرات و انتقادات و… است. این راه رسانه را در رفع مشکلات و توجه بیشتر به نقاط قوت یاری می کند. موارد فوق تنها قسمتی از وظایف و نقش های یک رسانه است. مطمئناً نقش های گسترده تری نیز می توان از یک رسانه در یک جامعه برشمرد چرا که رسانه ها آیینه واقعیات زندگی روزمره انسانها درحیطه فرهنگ، هنر، اقتصاد، سیاست، علم، اجتماع و … هستند. بنابراین یک رسانه باید مخاطب را به فکر وادارد، مبدع ایده های جدید در حیطه های گوناگون باشد، محلی برای نقد و اظهار نظرهای دلسوزانه و عملی باشد، با درج مطالب پژوهشی و آموزشی در بالابردن سطح علمی جامعه موثر باشد، میزگردهای غنی رسانهای درخصوص موضوعات هدف برگزار نماید، به چالش ها و مشکلات و راهکارهای قابل انجام بپردازد، بحران های پیش رو را پیش بینی کند، واقعیات را بدور از هرگونه جانبداری بیان نماید و با انجام موارد فوق به عنوان یک بازوی توانمند سیستمی در جامعه و در کنار نظام ایفای نقش نماید.
حالا بعد از بررسی نقشهایی که برای یک رسانه میتوان در نظر گرفت و البته اندکی از آنها در فضای رسانهای کشور اجرا میشوند، بنظر می رسد اینک با بررسی کارکردهای رسانه و تطبیق آنها با شرایط حاضر در کشور بیشتر با عملکرد رسانههای موجود آشنا میشویم.
الف) کارکرد نظارتی؛
یکی از مهمترین کارکردهای رسانه خبری، نظارت بر محیط است( دهقان،۱۳۸۶). کارکرد نظارت و حراست از محیط، شامل رساندن اخبار توسط رسانهها میشودکه برای اقتصاد و جامعه ضروری است. مانند گزارش اوضاع سهام، ترافیک و شرایط آب و هوایی. البته کارکرد نظارتی و مراقبتی، میتواند موجب چندین کژکارکرد هم بشود؛ مانند بهوجود آمدن وحشت از تأکید بیش از حد بر خطرات و تهدیدها در جامعه.
ب) کارکرد آموزشی یا انتقال فرهنگ؛
آموزش براساس تعریفی که سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) بیان داشته، عبارت است از: «تمام کنشها و اثرات، راهها و روشهایی که برای رشد و تکامل توانایی مغزی و معرفتی و همچنین مهارتها، نگرشها و رفتار انسان بهکار میروند. البته بهطریقی که شخصیت انسان را تا ممکنترین حد آن، تعالی بخشند.» چنین کنشهایی از آغاز تولد تا واپسین دم حیات همراه انسان است. از اینرو آموزش، یک فرایند فراگیر است که تداوم آن تمامی حیات انسانی رادربرمیگیرد و از این رو برای آموزش نه زمانی معیّن وجود دارد و نه مکانی مشخص.
در این میان رسانههای ارتباطی خواه برای این کار برنامهریزی شده باشند و خواه نشده باشند، آموزش دهندهاند. رسانهها فراهمآورنده دانش و شکلدهنده ارزشهایند و مردم همواره از آنها تأثیر میپذیرند و میآموزند. اهمیت وظیفه آموزشی وسایل ارتباطی در جوامع معاصر، بهحدی است که بعضی از جامعهشناسان برای مطبوعات و رادیو و تلویزیون و سینما نقش “آموزش دائمی” قائل هستند.
پ) کارکرد سرگرمسازی و اوقات فراغت؛
وسایل ارتباط جمعی بهعنوان مهمترین ابزار تفریحی و سرگرمی افراد بهشمار میروندکه با پخش و انتشار برنامههای سرگرمکننده بر الگوی رفتار اوقات فراغت انسانی اثراتی تعیینکننده دارند و از این طریق است که فرد از تنهایی و زندگی سخت روزمرهاش رهایی مییابد و با محیط بیرونی تماس برقرار میکند و بهگفته برخی، ذائقه و سلیقه عمومی از نظر هنری بالا میرود. اما کسانی هم معتقدند رسانهها، با این برنامههای سرگرمکننده انسانها را بهسمت غفلت تشویق و ترغیب کرده و سلیقه عمومی را تنزّل داده، مانع رشد توجه به هنر و تمجید آن شده و هنر متعالی را خراب میکنند.
ت) کارکرد همگنسازی:
وسایل ارتباط جمعی، موجب نزدیکی سلیقهها، خواستها و انتظارات تمامی ساکنان یک جامعه شده و جوامع را از عصر محدودههای جدا خارج میگردانند. ورود وسایل ارتباط جمعی به جامعه، خردهفرهنگها و فرهنگهای خاص و مجزا را ناپدید کرده و بهنوعی تشابه میان تمامی ساکنان یک جامعه بهوجود میآورد و مردم آن جامعه، از سبک زندگی و علایق و خواستههایی که رسانههای جمعی ارائه میدهند، پیروی میکنند.
براساس جامعهشناسی ارتباطات، مخاطبان، تودههای عظیمی از انسانهای پراکنده با ویژگیهای ناشناخته هستند که هیچگونه پیوندی باهم نداشته و وجه مشترک آنها همان اثری است که از رسانه میگیرند. در واقع این رسانهها هستند که عامل پیونددهنده انسانها با یکدیگر بوده و به آنها هویت جمعی میبخشند. بر این مبنا، کارکرد اصلی وسایل ارتباط جمعی، همان مخاطب قراردادن تودهها و نه گروههای خاص است. بهبیان “ژان کازنو”، رسانهها به تودهسازی میپردازند.
ث) کارکرد راهنمایی و رهبری؛
نقش رهبریکننده وسایل ارتباطی و اثر آنها در بیداری و ارشاد افکار عمومی، امری واضح بوده و روز بهروز بر اهمیت آن افزوده میشود، در نظامهای دموکراسی، وسایل ارتباط جمعی میتوانند در راه گسترش ارتباط میان رهبریکنندگان و رهبریشوندگان، خدمات مهمی را انجام داده و بهعنوان آیینه تمامنمای افکار عمومی در جلب همکاری مردم و شرکت دادن آنها در امور اجتماعی، تأثیر فراوانی بهجای بگذارند.
البته رسانههای گروهی با انگیزهسازی در مخاطب، میتوانند ایجاد مشارکت اجتماعی که از عمدهترین نقشهای رسانههاست، را بهدنبال داشته باشند. این مهم، یعنی انگیزهسازی برای مشارکت، نیازمند شناخت درست از نیازهای مخاطبان است. توجه به فرهنگهای محلّی مناطق گوناگون یک کشور نیز در انگیزهسازی حائز اهمیت است.
ج) کارکرد بحرانزدایی؛
رسانههای گروهی میتوانند در عرصه مقابله با بحرانهای اجتماعی، به ایفای نقش بپردازند و در کاهش بحرانهای مختلفی مانند بحران هویت یا حوادث تهدیدکننده ثبات اجتماعی، کارکرد مؤثری داشته باشند.
چ) کارکرد آگاهسازی؛
هرچند این وظیفه با مقوله آموزش از طرفی و مقوله خبررسانی جمعی از طرف دیگر، تداخل دارد، اما رسانهها باید علاوه بر انتقال اخبار و اطلاعات، به تحلیل درست اخبار و تشریح آنان نیز بپردازند. تحلیل عِلّی پدیدههای خبری و آگاهسازی انسانها از این علل، موجب تغییر در جهانبینی انسانها میشود. بههمین روش وسایل ارتباط جمعی بایستی موجبات آگاهی انسانها از کالاهای مورد نیاز را فراهم سازند. این وظیفه، یعنی آگاهسازی، از آنرو از تبلیغ متمایز است که در آن، هیچ کوششی برای خرید کالایی خاص وجود ندارد، همانگونه که هیچ کوششی نیز برای ایجاد گرایش بهسوی دیدگاه خاص وجود ندارد.
ح) اعطای پایگاه اجتماعی؛
این وسایل با دادن معروفیت به اشخاص و گروهها به آشکار کردن یا ارتقای پایگاههای آنان میپردازند.
ناگفته پیداست که در موارد کارکردی حوزه رسانه کارکرد «سرگرمسازی و اوقات فراغت» و «اعطای پایگاه اجتماعی» به افراد پر رنگ تر بوده و باقی کارکردها کمرنگ جلوه میکند. بنابراین رسانه ها می بایست به سمت برقراری توازن در کارکردهای مذکور رفته و از تک بعدی بودن در این کارکردها پرهیز نمایند.
سخن آخر:
متاسفانه امروزه در فضای رسانهای کشور کمتر شاهد رعایت اصول و بنیانهای اصلی و زیر بنایی رسانهای هستیم تا بتوانیم بر اساس آن مسیر پر فراز و نشیب آگاه سازی و توانمند سازی مخاطبان را طی نماییم و آنگاه جامعهای آگاه و دغدغهمند را شاهد باشیم.
امروزه شهرت صرفاً با موفقیت همسو نیست بلکه با رفتار افراد مرتبط خواهد بود و اغلب هر چه رفتار عجیبتر و بعضاً بدتر باشد فرد توجه بیشتری از فضای رسانهای و افراد دریافت میکند.
همین روزها شاهدیم که فلان هنرپیشه با پخش یک فیلم کوتاه برعلیه پلیس و درگیری با نیروی فراجا در زمان دستگیری در صدراخبار قرار میگیرد، جدا از موضوع حقوقی و قانونی این اتفاق که در تخصص نگارنده نیست، بررسی عملکرد رسانهای این جریان قابل توجه است. تصاویری از ایشان توسط رسانهها برای جذب مخاطب بیشتر منتشر میشود و حریم خصوص فرد را نقض کرده و انتشار آن در واقع برابر با اخلاق و حفظ آبروی افراد در شعائر اسلامی و قوانین عرفی ما نبوده و این امر یعنی نشر تصاویر خصوصی فرد در زمان درگیری با پلیس و نه تصاویری که شخص خودش در فضای رسانهای منتشر کرده است، با آنچه تحت عنوان «چشم پوشی» و «تغافل» که در فرامین بزرگان شاهدیم تناسبی ندارد و همین نشر تصاویر یاد شده ممکن است برای او دردسرهایی را در آینده به همراه داشته باشد.
به هر حال هر مقدار اصول و مبانی اصلی و کارکردها و نقش های استاندارد در فضای رسانهای کشور بیشتر رعایت شود به طور طبیعی مسایل روانتر و پایهای تر حل و فصل شده و بحرانهای اجتماعی کمتر و کمتر خواهند شد، به عبارت بهتر نقش درست و صحیح رسانهها و دوری از جنجال آفرینی و ترویج روزمرگی ها و اخبار سطحی می تواند مخاطبان را آگاهتر و عمیقتر نموده و نتیجه آن ایجاد فضایی آرام و منطقی در کل کشور خواهد بود.
منابع:
- رسانه و نقش آن در جامعه، دکتر مجید بوجارزاده، روزنامه اعتماد، شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۸۸، شماره ۱۹۲۸
- تانکارد، جیمز و سورین، ورنر؛ نظریههای ارتباطات، ترجمه علیرضا دهقان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۶، چاپ سوم، ص۴۵۰ و ۴۵۱.